#از_میان_دفتر_خاطراتم
#امیری_کله_جوبی
@lakamir
حال و هیبت مرد نشان از پیری زودرسی بود که موهایش را در میانسالی سفید کرده بود. قد و قامت نحیف و لاغرش داد میزد رنج کشیده روزگار خود بوده است.
او را زمانی که در پیاده رو ناگهان از هوش رفته و افتاده بود کسانی از سر انسانیت به بیمارستان رسانده بودند.
پزشک معالجش با شوک های پیاپی زیادی که به او زد نفس هایش را که قطع شده بود دوباره بازگردانده و به او زندگی دوباره داده بود و حالا در اتاق عمل زیر تیغ جراحی قرار داشت.
عجبا؟! سینه اش را که شکافتند و قلبش که هویدا شد، تیم پزشکی روی سرش در یک ان نگاههای تعجب وارشان به یکدیگر دوخته شد؟! آنها می دیدند در قلب بیمار دو حفره و یا سوراخ هست که از دهانه شان خون بیرون می زند؟! یعنی چه؟! این حفره ها در دو سمت قلب این مرد چرا وجود دارد؟! حیرت تیم پزشکی مانع از ادامه کار انها نشد. کار عمل که تمام شد این سوال در ذهن هر کدام از پزشکان و پرستاران باقی مانده بود که این حفره ها در دو سمت قلب ای مرد چرا ایجاد شده و نشانه چه بود؟!
و به همین خاطر زمانی که دختر بزرگش در بیمارستان حاضر شد، پزشکان و پرستارها دوره اش کردند و در باره ی چند و چون زندگی پدرش از او سوالها کردند. دختر نوجوان انچه در باره ی زندگی پدرش میدانست به آنها گفت و گفت: او در طول زندگی دو عزیز نور چشمی اش را از دست داده است. دو عزیزی که جای زخمشان بر قلب مرد برای همیشه باقی مانده و قلبش را سوراخ کرده بودند؟! تو گویی جای نیش هولناک افعی خطرناک که در قلب مرد نشسته بود. جای پای ضربات و زیان و ضربه های دیگری هم روی قلب او دیده میشد اما این دو داغ کار خودشان را با قلب مرد کرده بودند و به همین خاطر پزشکان نتوانستند برای نجات جانش کاری از پیش ببرند و او زیر عمل جراحی جان سپرد؟!
#لک_امیر
@lakamir
#امیری_کله_جوبی
@lakamir
حال و هیبت مرد نشان از پیری زودرسی بود که موهایش را در میانسالی سفید کرده بود. قد و قامت نحیف و لاغرش داد میزد رنج کشیده روزگار خود بوده است.
او را زمانی که در پیاده رو ناگهان از هوش رفته و افتاده بود کسانی از سر انسانیت به بیمارستان رسانده بودند.
پزشک معالجش با شوک های پیاپی زیادی که به او زد نفس هایش را که قطع شده بود دوباره بازگردانده و به او زندگی دوباره داده بود و حالا در اتاق عمل زیر تیغ جراحی قرار داشت.
عجبا؟! سینه اش را که شکافتند و قلبش که هویدا شد، تیم پزشکی روی سرش در یک ان نگاههای تعجب وارشان به یکدیگر دوخته شد؟! آنها می دیدند در قلب بیمار دو حفره و یا سوراخ هست که از دهانه شان خون بیرون می زند؟! یعنی چه؟! این حفره ها در دو سمت قلب این مرد چرا وجود دارد؟! حیرت تیم پزشکی مانع از ادامه کار انها نشد. کار عمل که تمام شد این سوال در ذهن هر کدام از پزشکان و پرستاران باقی مانده بود که این حفره ها در دو سمت قلب ای مرد چرا ایجاد شده و نشانه چه بود؟!
و به همین خاطر زمانی که دختر بزرگش در بیمارستان حاضر شد، پزشکان و پرستارها دوره اش کردند و در باره ی چند و چون زندگی پدرش از او سوالها کردند. دختر نوجوان انچه در باره ی زندگی پدرش میدانست به آنها گفت و گفت: او در طول زندگی دو عزیز نور چشمی اش را از دست داده است. دو عزیزی که جای زخمشان بر قلب مرد برای همیشه باقی مانده و قلبش را سوراخ کرده بودند؟! تو گویی جای نیش هولناک افعی خطرناک که در قلب مرد نشسته بود. جای پای ضربات و زیان و ضربه های دیگری هم روی قلب او دیده میشد اما این دو داغ کار خودشان را با قلب مرد کرده بودند و به همین خاطر پزشکان نتوانستند برای نجات جانش کاری از پیش ببرند و او زیر عمل جراحی جان سپرد؟!
#لک_امیر
@lakamir
+ نوشته شده توسط کیومرث امیری (لک امیر) در شنبه شانزدهم تیر ۱۳۹۷ و ساعت
23:58 |