آیا زبان لکی زبانی برای ترساندن و نماد خشونت است؟
فرهنگ،واژه ها،اشعار و بازیها و بطورکلی فولکلوریک مردم لک عکس این قضیه را ثابت میکند که لکی زبانی برای خشونت است. اما متاسفانه اخیرا و ظرف دوسه دهه ی اخیر واقعیاتی شکل گرفته که خلاف این را ثابت میکند، زبان لکی نماد خشونت است. 
به عنوان مثال: بارها شاهد این قضیه بوده ایم که سرنشینان یک خود رو که  موسیقی فارسی در خودروشان گوش میکنند و فارسی حرف میزنند به محض بروز تصادف و یا جنگ و دعوایی زبان خود را تغییر داده و فحش و ناسزاهایشان را با زبان لکی نثار طرف مقابل کرده اند. به گفته دیگر حرکات آنان نشان داده که عمدا قصد دارند به طرف بفهمانند لک هستند و طرف را به این وسیله و از زبان لکی بترسانند.
من خود بارها متاسفانه شاهد چنین صحنه هایی و یا برخوردهایی شبیه به آن بوده ام. بی گمان شما نیز دیده اید. یا اینکه دیده ام چند جوان حین دعوا یا عربده کشی رکیک ترین و زشت ترین کلمات را با صدای بلند و به زبان لکی از خود بروز داده اند. یا کسانی شمشیر و قمه و حتا تفنگ در دست و با زبان لکی در انظار عموم ظاهر شده اند. البته اینها جوانند و خام و روزی اصلاح خواهند شد، اما صدمات این رفتار و حرکات بر مردم لک هرگز جبران نخواهد شد. چرا که خیانت به خلق نابخشودنی و فراموش ناشدنی است.
اینها و برخی بی مبادلاتی ها و حرکات غلط و زشت که امروزه متاسفانه سر از تلگرام و فضای مجازی نیز بیرون اورده باعث شده عده ای فکر کنند لک ها مردمی خشن و بی رحم و فاقد تمدن و زبان لکی زبانی است برای خشونت والا چرا باید چنین اتفاقی بیافتد که: پیرزنی در همسایگی ماست. گاه و بی گاه در نانوایی حین حرف زدن او را دیده ام که هر چه از دهانش آمده بار لک و لک زبان کرده است. یک روز اتفاقی همین خانم را دیدم با کسی دعوا داشت و برای ترساندن طرف تند تند میگفت ما فامیل لک داربم ها، مبگم بیان فلان فلانت کنند!
ایا از خود پرسیده ایم چنین دیدگاهی علیه مردم لک چرا بوجود امده است؟! آیا وسعت خطر آن برای مردم ستمدیده لک را سنجیده ایم.؟! باور کنید همین یک خطا میتواند به قیمت نابودی زبانی به نام لکی و مردمی با نام لک تمام شود.
چنین عواملی باعث میشود دیگران و بطور کلی فشارهای اجتماعی به جای حفظ، احیا و احترام به چنین زبان و مردمانش در صدد محو و حل آن در زبان و فرهنگهای دیگر برآیند. حالا خطر را متوجه شدید؟! که انکه دارد مرا و ایل و تبار مرا نابود میکند نه کرد ستمدیده تر از من و نه لر مظلوم تر از من، بلکه جهل و بی سوادی و ندانم کاری خود من است که ریشه ی خودم را با دست خودم دارم بر میکنم.
یک راه باقی میماند در این مطلب مختصر و آن اینکه انسان باشیم. فهیم و دانا و برای اجرای عدالت اجازه بدهیم هر چیز سرجای خودش قرار بگیرد. بگذاریم نویسنده و محقق و هنرمند کار خودشان را بکنند و نیروهای دیگر کار خودشان را. این بدیهی ترین اصل برای حفظ حرمت یک جامعه است که ما بعضا متاسفانه حتا به ان هم پایبند نیستیم.
+ نوشته شده توسط کیومرث امیری (لک امیر) در سه شنبه بیست و ششم اردیبهشت ۱۳۹۶ و ساعت 0:24 |


Powered By
BLOGFA.COM